My NoTe

من هنوز از بازى کلاغ پرمیترسم، میترسم بگویم تو، و تو آرام بگویى پر…!!!

My note

   نمیدونم از کجا شروع کنم! حرفایی که واسه نوشتن دارم زیادن! راحت مینوسم که راحت بخونید، گاهی هرچقدر فریاد هم بزنید کسی نمی شنوه ولی شاید خوندن رو درک کنه. برای همین مینوسم. شاید اونم یه روز بخونه و بفهمه چی داره میگذره. 

   دوست داشتن! شاید بشه اسمش رو گذاشت دوست داشتن ولی این 1طرفس! دقیقا همون دوست داشتنیه که آدم رو نابود میکنه.

   هیچ وقت فریادهام رو نمی شنوه. وقتی دارم از درد و کلافه بودن درونم به خودم می پیچم منظورم رو نمی فهمه. داغون شدنم رو می بینه ولی...

   شاید من زیاد سخت میگیرم ولی خلاف تعهد ناگفتمون من دوستش دارم. دوست داشتنی که واسه ی اون تعریف نشده. فقط خودم رو داغون میکنه، گاهی میگم ترکش میکنم و تموم میشه ولی نمیتونم، راحت میگذره چون مشکلی با موضوع نداره ولی من چی؟ منم میتونم راحت فراموشش کنم؟!

   سخته! قبول کردن شرایط نامقبول واسه دوست داشتن یک طرفه خیلی سخته!

   گاهی آرزو میکنم اونم مثل من باشه، اونم دوستم داشته باشه ولی نه نمیشه، اون فقط یک دوست داشتن عادی رو بلده که من ازش دورم!

   دارم دور شدن و رفتنش رو حس میکنم. حسی که الان واسم سخته! ای کاش بتونم فقط قبولش کنم!

 

+ نوشته شده در  چهار شنبه 13 / 4 / 1391برچسب:My,Note,فراموشی,دوست,داشتن,ساعت دلتنگی  توسط Silence Girl 

گنجشک و خدا

  گنجشک وخدا ........... 
گنجشک کنج آشیانه اش نشسته بود!!
خدا گفت : چیزی بگو...!!
گنجشک گفت : خسته ام ......
خدا گفت : از چه.....؟؟!!
گنجشک گفت : از تنهایی ، بی کسی ، بی همدمی ، کسی تا به خاطرش بپری ، بخوانی ، او را داشته باشی.........!!
خدا گفت : مگر مرا نداری.....؟؟!!
گنجشک گفت : گاهی چنان دور می شوی که بال های کوچکم به تو نمی رسند.....!!
خدا گفت : آیا هرگز به ملکوتم آمده ای ....؟؟!!
گنجشک ساکت شد.......!!
خدا گفت : آیا همیشه در قلبت نبودم ؟؟!!
چنان از غیر پرش کردی که دیگر جایی برایم نمانده.....
چنان که دیگر توان پذیرشم را نداری..........
گنجشک سر به زیر انداخت ، چشم های کوچکش از دانه های اشک پر شد.......
خدا گفت : اما همیشه در ملکوتم جایی برای تو هست........
بیا..................
گنجشک سر بلند کرد ، دشت های آن سو تا بی نهایت سبز بود.....
گنجشک به سمت بی نهایت پر گشود.......
به سمت ملکوت.........

 


ادامه سکوت
+ نوشته شده در  دو شنبه 10 / 4 / 1391برچسب:دوست داشتن,فراموشی,دلتنگی,ساعت دلتنگی  توسط Silence Girl