جدا که شدیم...
جدا که شدیم...
هر دو به یک احساس رسیدیم!
تو به "فراغت"
من به "فراقت"
یک حرف که مهم نیست...
من هنوز از بازى کلاغ پرمیترسم، میترسم بگویم تو، و تو آرام بگویى پر…!!!
جدا که شدیم...
هر دو به یک احساس رسیدیم!
تو به "فراغت"
من به "فراقت"
یک حرف که مهم نیست...
خسته ام! از لحظه های بیهوده، از همه ی لحظه هایی که منتظر بودم بلاخره یه اتفاقی بیفته!
یا برگرد یا تنهام بذار!
حتی دیگه خاطراتت هم نمیخوام!
نه بودنت بودن بود نه نبودنت نبودنه!
تو که کفش های رفتنت رو به پا کردی چرا معطلی؟!
فقط برو ...
دوستای گلم میرم سفر و یه مدت نیستم!
دلم براتون تنگ میشه، بهم سر بزنیدا!
پس از نبودنت.....!
از " تـــو " دلـگیـــر نیستَــــم . . .
اَز دلـَــم دلـگیـــرَم !
کــــه نَبــــودَنـتــــ را صَبــــورانــــه تحمـــــل میکـنَــــد ...
شکستن دل، به شکستن استخوان دنده میماند؛ از بیرون همهچیز روبهراه است، اما هر نفس، درد است که میکشی . . .
گاه فقط از کل دنیا
دلت یکی را میخواهد و میدانی تا ابد هم که
خدا خدا کنی بدستش نمیاری...
میدانی که باید...
بگذاری و بگذری...
ممنون از دوست گلم ناهید جون که ای نوشته رو واسم گذاشته بود!اینقدر دوسش دارم خواستم همه بخونن!
چشمانم را می بندم تو می آیی همه جا تاریک است من تو را میان تاریکی پیدا می کنم.
چشمانم را می گشایم تو گم می شوی.
کاش چشمانم همیشه بسته بود!