جدا که شدیم...
جدا که شدیم...
هر دو به یک احساس رسیدیم!
تو به "فراغت"
من به "فراقت"
یک حرف که مهم نیست...
من هنوز از بازى کلاغ پرمیترسم، میترسم بگویم تو، و تو آرام بگویى پر…!!!
جدا که شدیم...
هر دو به یک احساس رسیدیم!
تو به "فراغت"
من به "فراقت"
یک حرف که مهم نیست...
یک جایی میرسد که آدم دست به خودکشی میزند
نه اینکه یک تیـــــــغ بردارد رگــــــش را بزند
نـــ ــــــ ـــه !
قید احساسش را میزند ... !