خوابیدن!

My NoTe

من هنوز از بازى کلاغ پرمیترسم، میترسم بگویم تو، و تو آرام بگویى پر…!!!

خوابیدن!

 مادر کـودک را روی پایـش گذاشـت آرام تکانش می داد تا آسـوده بخوابـد، کــودک پلــک هایـش سنگیــن شــد، پلــک هــای مــادر نــیز سنگـــین شـــــد، گـویــی کسی مـادر را هــم تکـــان می داد چنــد لحـظه گذشت. مــادر و کــودک هــردو به خواب رفتند کــودک روی پــای مــــادر و مـــادر زیر آواری از خـــــاک...



نظرات شما عزیزان:

ن-ر
ساعت15:16---12 شهريور 1391
سلام وبتان عالی است با مطالب بسیار خوب ممنونم اگر به وب من هم سری بزنید ونظری بگذارید
پاسخ: سلام ممنون واسه نظر زیباتون!


lovepuk
ساعت5:04---26 مرداد 1391
خیلی گریه کردم با این پستت خیلی اشک ریختم اخی چه مادر خوبی...

غزل
ساعت23:10---25 مرداد 1391
پاسخ: ممنون که اومدی!

ساناز
ساعت13:08---25 مرداد 1391
خیلی زیبا بود گلم..پاسخ: ممنون عزیزم!واقعا!

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در  جمعه 25 / 5 / 1391برچسب:مادر,کودک,تکان,خواب,آوار,ساعت دلتنگی  توسط Silence Girl